المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : قصائد حسينيةاكثر من رائعه فارسيه


عراقي وافتخر
10-12-2008, 03:28 PM
فارسيهhttp://hossainfaleh.jeeran.com/7655.bmp
http://www.geocities.com/al_zafeeri/njma.gif1http://www.geocities.com/al_zafeeri/njma.gif
مانده تنها حسين سوی او بی امان 2
سنگ می بارد نيزه می آيد 2
مانده تنها حسين سوی او بی امان 2
سنگ می بارد نيزه می آيد 2

گه نظر می کند او سوی خيمه ها
گه سوی علقمه می نمايد نگاه
شده تنها حسين اين امير سپاه
صف به صف گرد او لشگر کوفيان
مانده تنها حسين سوی او بی امان 2
سنگ می بارد نيزه می آيد 2

بر رگ حنجرش خنجری بوسه زد
خنجری بر لب حنجری بوسه زد
بر رگ گردنش خواهری بوسه زد
ناله دلخراش می زد از عمق جان
مانده تنها حسين سوی او بی امان 2
سنگ می بارد نيزه می آيد 2

گرد نعش حسين هلهله شد بپا
کوفييان شادمان خيمها در عزا
غرق در خون شده کشته کربلا
شد زمين پر خروش آسمان در فغان
مانده تنها حسين سوی او بی امان 2
سنگ می بارد نيزه می آيد 2
مانده تنها حسين سوی او بی امان 2
سنگ می بارد نيزه می آيد 2

http://www.geocities.com/al_zafeeri/njma.gif2http://www.geocities.com/al_zafeeri/njma.gif
ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
بشکسته سبوهامان خون است به دلهامان
فرياد فغان دارم دورديکش ميخانه
هر سو نظر اندازی صد خاطره می سازی
زآنها که سفر کردند دلشاد از اين خانه

تا سر به بدن باشد اين جامه کفن باشد
فرياد اباذرها ره بسته به بيگانه
ای وای که يارانم گلهای بهارانند
رفتند از اين خانه رفتند غريبانه
ياران چه غريبانه رفتند ازاين خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
بشکسته سبوهامان خون است به دلهامان
فرياد و فغان دارم دورديکش ميخانه
هر سو نظر اندازی صد خاطره می سازی
زآنها که سفر کردند دلشاد از اين خانه

تا سر به بدن باشد اين جامه کفن باشد
فرياد اباذرها ره بسته به بيگانه
ای وای که يارانم گلهای بهارانند
رفتند از اين خانه رفتند غريبانه
ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه
ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

http://www.geocities.com/al_zafeeri/njma.gif3http://www.geocities.com/al_zafeeri/njma.gif
ياحسين آنکه دل از غير تو ببريد منم 2
آنکه لاجرئمه مهر تو نوشيد منم 2
يا حسين آنکه دل از غير تو ببريد منم 2
آنکه لاجرئمه مهر تو نوشيد منم 2

آنکه از شوق به هنگام ولادت چون شمع 2
عوض گريه در آغوش تو خنديد منم 2
آنکه همراه تو آمد به صف کربلا
پا به پای تو صميمانه بکوشيد منم

نشنيده است کسی از سر ببريده سخن
آنکه صوت ملکوتی زتو بشنيد منم
آنکه با چوبه محمل سر خود را بشکست
تا سر غرق به خونت سر اين تیغ منم

آنکه از شوق به هنگام ولادت چون شمع 2
عوض گريه در آغوش تو خنديد منم 2
آنکه همراه تو آمد به صف کربلا
پا به پای تو صميمانه بکوشيد منم

نشنيده است کسی از سر ببريده سخن
آنکه صوت ملکوتی زتو بشنيد منم
آنکه با چوبه محمل سر خود را بشکست
تا سر غرق به خونت سر اين تيغ منم
يا حسين آنکه دل از غير تو ببريد منم 2
آنکه لاجرئمه مهر تو نوشيد منم 2

http://www.geocities.com/al_zafeeri/njma.gif4http://www.geocities.com/al_zafeeri/njma.gif
گفتم کجا گفتا به خون
گفتم چه وقت گفتا کنون
گفتم چه وقت گفتا کنون
گفتم سبب گفتا جنون
گفتم نرو خنديد و رفت
گفتم سبب گفتا جنون
گفتم نرو خنديد و رفت
گفتم که بود گفتا که يار
گفتم چه گفت گفتا قرار
گفتم چه گفت گفتا قرار
گفتم چه زد گفتا شرار
گفتم بمان نشنيد و رفت
گفتم چه زد گفتا شرار
گفتم بمان نشنيد و رفت

آندم بريدم از زندگی دل
که آمد به مسلخ شمر سيه دل
او می دويد و من می دويدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می دويد و من می دويدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سينه من در مقابل
او می کشيد و من می کشيدم
او از کمر تیغ من آه باطل
او می بريد و من می بريدم
او از حسين سر من غير از او دل
او می بريد و من می بريدم
او از حسين سر من غير از او دل

آندم بريدم از زندگی دل
که آمد به مسلخ شمر سيه دل
او می دويد و من می دويدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می دويد و من می دويدم
او سوی مقتل من سوی قاتل
او می نشست و من می نشستم
او روی سينه من در مقابل
او می کشيد و من می کشيدم
او از کمر تيغ من آه باطل
او می بريد و من می بريدم
او از حسين سر من غير از او دل
او می بريد و من می بريدم
او از حسين سر من غير از او دل
او می بريد و من می بريدم
او از حسين سر من غير از او دل